خاطره : فوری ۳ بار بگو قوری گل قرمزی

 

خاطره : فوری ۳ بار بگو قوری گل قرمزی
نخند!
اگر تونستی ۵ با پشت سر هم بگی قوری گل قرمزی!
یا مثلا بگی ۶ سیخ کباب سیخی ۶ هزار !!
دیدی سخته!

……
حالا حسابش را بکن ۲-۳ ساعتی بود که توی صحن راه می رفتم و مردم را دعوت می کردم که بیایند کتاب های نمایشگاه را ببینند!
چند تا کتاب توی دستم مونده بود. قرار بود این سری کتاب ها که تموم شد، بریم خانه.
زائری را نشانه گرفتم، نشستم کنارش و شروع کردم به حرف زدن. دوست داری کتاب بخونی؟
بله!
سریع آدرس نمایشگاه را گفتم. بعد اضافه کردم که این کتاب پیش شما امانت باشه. مطالعه که کردین بیارید آنجا. البته « هزینه این کتاب با ۵۰% تخفیفه و در نمایشگاه ما کتاب ها رایگان” هست.»
لحظه ای چپ چپ نگاهم کرد.
تازه سوتی ام را متوجه شدم. گفتم ببخشید از تکرار زیاد قاطی کردم.
فقط کتاب هایمان ۵۰% تخفیف است.
بعد از چند بار سوتی دادن دیدم فایده نداره، از پخش کردن بقیه کتاب ها پشیمان شدم. گفتم بهتره برگردم تا سوتی بدتر از این ها ندادم!!!!


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دنیای خیالات Asia نکات درس تفکر Wanda مرجع اپل و آی او اس فصل پنجم زندگی دانشنامه اطلاعات وبسایت های ایران احمد یوسفی نما شیشه ای ساختمان